ابوالحسن پزدویپَزْدَوی، یا بزدوی، ابوالحسن فخرالاسلام علی بن محمد بن حسین (ح۴۰۰-۵ رجب ۴۸۲ق/۱۰۱۰-۱۳سپتامبر۱۰۸۹م)، فقیه و اصولی حنفی . فهرست مندرجات۲ - فعالیت علمی ۳ - شاگردان ۴ - سلوک فردی ۵ - درگذشت ۶ - تبحر علمی ۷ - شیوه جدلی ۸ - گرایشات مذهبی ۹ - علم از دیدگاه پزودی ۱۰ - موضوع اصولالفقه ۱۱ - ویژگیهای اصولالفقه ۱۲ - القاب پزودی ۱۳ - مجتهد در مسائل ۱۴ - توجه به آرای شیبانی ۱۵ - توجه به اجماع ۱۶ - رقابت با شمسالائمه سرخسی ۱۷ - تقابل دیدگاه با سرخسی ۱۸ - آراء ۱۹ - اساتید ۲۰ - اهمیت آرای فقهی پزودی ۲۱ - علت ملقب شدن به ابوالعسر ۲۲ - آثار ۲۲.۱ - کنزالوصول ۲۲.۲ - شرح الفقه الاکبر ۲۲.۳ - شرح الجامع الصغیر ۲۲.۴ - زلة القاری ۲۲.۵ - المبسوط ۲۲.۶ - آثار یافت نشده ۲۳ - فهرست منابع ۲۴ - پانویس ۲۵ - منبع ۱ - معرفیاو در خاندانی اهل دانش برخاسته از نسف زاده شد. نیای وی عبدالکریم بن موسی پزدوی و پدرش محمد بن حسین از عالمان و محدثان ماوراءالنهر بودند. [۱]
نسفی، عمر، ج۱، ص۴۴۴، القند فی ذکر علماء سمرقندی، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۲]
نسفی، عمر، ج۱، ص۵۵۵، القند فی ذکر علماء سمرقندی، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
پزده، خاستگاه این خاندان، قلعهای در ۶ فرسنگی نسف بر سر راه بخارا بود. [۴]
سمعانی، عبدالکریم، ج۱، ص۳۳۹، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۵]
ذیل بزده، یاقوت، بلدان.
۲ - فعالیت علمیپدرش تنها استاد شناخته اوست. [۶]
نسفی، عمر، ج۱، ص۵۵۵، القند فی ذکر علماء سمرقندی، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
پزدوی بخش مهمی از فعالیت علمی خود را در سمرقند به سرآورد، جایی که مدتی را به تدریس گذراند [۷]
نسفی، عمر، ج۱، ص۵۵۴، القند فی ذکر علماء سمرقندی، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
و گفته شده که مدتی نیز بر مسند قضا بوده است. [۹]
ابوطاهر سمرقندی، سمریه، ج۱، ص۷۲، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۴۳ش.
[۱۰]
ابن نجیم، زین، ج۴، ص۱۵۳، البحرالرائق، بیروت، دارالمعرفه.
۳ - شاگرداناز شاگردان او نام محمد بن حسن زالی بلخی ، [۱۱]
نسفی، عمر، ج۱، ص۵۵۴، القند فی ذکر علماء سمرقندی، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
ابوالمعالی محمد بن نصر مدینی ، خطیب سمرقند [۱۲]
سمعانی، عبدالکریم، ج۱، ص۳۳۹، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
در حدیث ، و علاءالدین محمد بن احمد سمرقندی [۱۳]
کاسانی، ابوبکر، ج۵، ص۱۰۸، بدائعالصنائع، بیروت، ۱۹۸۲م.
[۱۴]
کاسانی، ابوبکر، ج۶، ص۲۶۸، بدائعالصنائع، بیروت، ۱۹۸۲م.
[۱۵]
کاسانی، ابوبکر، ج۲، ص۸۸، بدائعالصنائع، بیروت، ۱۹۸۲م.
[۱۶]
کاسانی، ابوبکر، ج۳، ص۱۴۰، بدائعالصنائع، بیروت، ۱۹۸۲م.
و ظهیرالدین ابوالمعالی زیاد بن الیاس ، در فقه ثبت شده است. ابوحفص عمر بن محمد نسفی صاحبالقند، او را در نسف دیده، اما موفق به سماع از او نشده است [۱۸]
نسفی، عمر، ج۱، ص۵۵۴، القند فی ذکر علماء سمرقندی، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
و روایت او از پزدوی، برخلاف آنچه در اسناد علاءالدین بخاری آمده است، [۱۹]
علاءالدین بخاری، عبدالغزیز، ج۱، ص۴، کشفالاسرار، استانبول، ۱۳۰۸ق.
نباید بیواسطه باشد. ۴ - سلوک فردیاز نظر سلوک فردی، نسفی که عصر پزدوی را دریافته، او را با لقب «زاهد» خوانده است. [۲۰]
نسفی، عمر، ج۱، ص۵۵۴، القند فی ذکر علماء سمرقندی، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۲۱]
پزودی، علی، ج۱، ص۷، «اصول الفقه»، در حاشیه کشف الاسرار (نک: هم، علاءالدین بخاری).
گویا او بخش پایانی عمر خود را در نسف و کش (نزدیک سمرقند) گذرانده است. ۵ - درگذشتوی در نسف و کش وفات یافت. [۲۲]
نسفی، عمر، ج۱، ص۵۵۴، القند فی ذکر علماء سمرقندی، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۲۳]
ذهبی، محمد، ج۱۸، ص۶۰۳، سیراعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م.
پیکر او را به سمرقند بردند و درباب المشهد جاکردیزه، آرامگاه مشهور سمرقند به خاک سپردند و تربتش قرنها از مزارات سمرقند بود. [۲۴]
نسفی، عمر، ج۱، ص۵۵۴، القند فی ذکر علماء سمرقندی، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۲۵]
ابوطاهر سمرقندی، سمریه، ج۱، ص۷۰، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۴۳ش.
۶ - تبحر علمیآنچه از آثار وی و گزارشهای منابع برمیآید، چیرگی او در فقه و اصول است، چنان که از او به تعبیر «فقیه ماوراءالنهر » یاد شده است. [۲۶]
سمعانی، عبدالکریم، ج۱، ص۳۳۹، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
از برخی اشارات برمیآید که وی در حدیث نیز دستی داشته است. [۲۸]
نسفی، عمر، ج۱، ص۵۵۴، القند فی ذکر علماء سمرقندی، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
وی در ارزیابی حدیث، نگاهی نقادانه داشت و در بابی از کتاب «اصول الفقه» خود، با عنوان، «بابالطعن»، با ارائه ضوابطی به تضعیف برخی احادیث برخاسته است. [۲۹]
پزودی، علی، ج۳، ص۶۶، «اصول الفقه»، در حاشیه کشف الاسرار (نک: هم، علاءالدین بخاری).
۷ - شیوه جدلیپزودی در سدههای پس از خود به عنوان شاخص مذهب صحیح حنفی در ماوراءالنهر شناخته بوده، و چه بسا این شهرت، بازتابی از نقش تاریخی او در دورۀ زندگانیاش بوده است. در منابع متأخر به مناظرات پرشور پزودی با عالمان مختلف شافعی ، از جمله امام محمد غزالی اشاره شده که همه به نفع حنفیان خاتمه یافته است [۳۰]
ابوطاهر سمرقندی، سمریه، ج۱، ص۷۱، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۴۳ش.
و گاه از برخورد شکنندهای سخن رفته که پزودی با حنفیان تندرو داشته است (برای نمونهای در قرائت فارسی قرآن ، نک [۳۱]
ابوطاهر سمرقندی، سمریه، ج۱، ص۷۲، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۴۳ش.
[۳۲]
علاءالدین بخاری، عبدالغزیز، ج۱، ص۲۵، کشفالاسرار، استانبول، ۱۳۰۸ق.
[۳۳]
علاءالدین بخاری، عبدالغزیز، ج۵، ص۳۸۴، کشفالاسرار، استانبول، ۱۳۰۸ق.
). به هر روی، برخوردهای جدلی وی با شافعیان و اصحاب حدیث، در جای جای عبارات کتاب «اصول الفقه» او آمده، و به عنوان مهمترین صاحبنظر رقیب، اغلب دیدگاههای شخص شافعی را نقد کرده است [۳۴]
پزودی، علی، ج۱، ص۹۵-۹۶، «اصول الفقه»، در حاشیه کشف الاسرار (نک: هم، علاءالدین بخاری).
[۳۵]
پزودی، علی، ج۱، ص۱۷۸، «اصول الفقه»، در حاشیه کشف الاسرار (نک: هم، علاءالدین بخاری).
[۳۶]
برای مذهب مالک و اصحاب حدیث، نک: ج۱، ص۱۷، پزودی، علی، «اصول الفقه»، در حاشیه کشف الاسرار (نک: هم، علاءالدین بخاری).
[۳۷]
برای مذهب مالک و اصحاب حدیث، نک: ج۱، ص۱۰۱-۱۰۴، پزودی، علی، «اصول الفقه»، در حاشیه کشف الاسرار (نک: هم، علاءالدین بخاری).
به کارگیری همین شیوۀ جدلی است که ابن خلدون را واداشته است تا در سخن از طریقههای اصلی در علم جدل ، طریقه نخست را طریقه پزدوی اعلام کند که «مختصر ادله شرعی اعم از نص و اجماع و استدلال است». [۳۸]
ابنخلدون، مقدمة، ج۱، ص۴۵۷، بیروت، ۱۹۸۴م.
[۳۹]
حاجی خلیفه، کشف، ج۱، ص۵۸۰.
[۴۰]
صدیق حسنخان، ابجدالعلوم، ج۲، ص۲۰۹، به کوشش عبدالجبار زکار، بیروت، ۱۹۷۸م.
۸ - گرایشات مذهبیپزودی به دنبال سنتی خاندانی، [۴۱]
نسفی، عمر، ج۱، ص۴۴۴، القند فی ذکر علماء سمرقندی، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
همچون برادرش ابوالیسر محمد ، در اصول دین ، پیرو مکتب حنفیان اهل سنت و جماعت و مرتبط با محفل ماتریدی بود. افزون بر اثر منتسب به او در «شرح الفقه الاکبر» منسوب به ابوحنیفه ، موضع وی در تأیید دیدگاههای حنفیان اهل سنت و جماعت و دوری از گرایشهای اعتزالی به صراحت در مقدمه رساله «اصول الفقه» او و مواضع دیگر آن کتاب آمده است. [۴۲]
پزودی، علی، ج۱، ص۷-۱۱، «اصول الفقه»، در حاشیه کشف الاسرار (نک: هم، علاءالدین بخاری).
[۴۳]
پزودی، علی، ج۴، ص۲۳۱، «اصول الفقه»، در حاشیه کشف الاسرار (نک: هم، علاءالدین بخاری).
به هر روی، از معتزله بارها در کتاب «اصول الفقه» یاد شده، و مواضع آنان نقد شده است. [۴۴]
پزودی، علی، ج۱، ص۴۶، «اصول الفقه»، در حاشیه کشف الاسرار (نک: هم، علاءالدین بخاری).
[۴۵]
پزودی، علی، ج۱، ص۶۰، «اصول الفقه»، در حاشیه کشف الاسرار (نک: هم، علاءالدین بخاری).
۹ - علم از دیدگاه پزودیپزودی در مقدمه کتاب، علم را بر دو قسم دانسته است: نخست علم توحید و صفات الاهی، و دوم علم شرایع که کتاب خود را راجع به آن تألیف کرده است. [۴۶]
پزودی، علی، ج۱، ص۷، «اصول الفقه»، در حاشیه کشف الاسرار (نک: هم، علاءالدین بخاری).
وی در نگاهی نظری به علم فقه، آگاهی بر آن را در ۳ سطح دانسته است: علم به نفس احکام، «علم به نصوص و معانی آنها و تعریف اصول با فروع آنها»، و سوم عمل به فقه که سطح دوم را موضوع کتاب خود شمرده است. [۴۷]
پزودی، علی، ج۱، ص۱۲، «اصول الفقه»، در حاشیه کشف الاسرار (نک: هم، علاءالدین بخاری).
۱۰ - موضوع اصولالفقهاز آنجا که کتاب اصول پزودی کتابی در اصول فقه است، کوشش او برای چنین ورودی به مبحث بیانگر نگرش خاص او به جایگاه اصول در میان علوم دینی و ماهیت مباحث آن است. باید دانست که کتاب پزودی به عنوان شاخصی در حیطه «طریقه فقها» در برخورد با دانش اصول فقه شناخته شده که در برابر «طریقه متکلمان» جای داشته است. فقها که در اینجا محدود به فقیهان حنفی است، در برخورد با اصوف فقه، برخلاف متکلمان، مباحث خود را نه از اصول و مبانی کلی عقلی، که از کشف رابطه میان احکام شرعی و استقراء اصول کلی از فروع فقهی پی میگرفتهاند. البته این طریقه از اوایل سدۀ ۴ق توسط کسانی چون ابوالحسن کرخی و ابوبکر جصاص رازی پایهگذاری شده است (برای توجه به اقوال آنان، نک: [۴۸]
پزودی، علی، ج۱، ص۱۱۹، «اصول الفقه»، در حاشیه کشف الاسرار (نک: هم، علاءالدین بخاری).
[۴۹]
پزودی، علی، ج۱، ص۲۴۹، «اصول الفقه»، در حاشیه کشف الاسرار (نک: هم، علاءالدین بخاری).
) اما اهمیت پزودی در نظریسازی و انسجامدهی این طریقه است. عبارت یاد شده از پزودی در تعریف موضوع کتاب خود، به خوبی نشان از آن دارد که وی در بخش مربوط به شناخت اقسام نصوص و معانی آنها بسیار به موضع متکلمان نزدیک بوده، و در بخش مربوط به رابطه اصول با فروع از آنان فاصله گرفته است. این همگرایی و واگرایی نسبت به طریقه متکلمان در عمل نیز در طی کتاب بازتاب یافته است. گفتنی است که پزودی نسبت به آراء اصولی شیوخ حنفی عراق نیز برخوردی نقادانه داشته، ودیدگاه آنها را گاه با تلویح [۵۰]
پزودی، ج۱، ص۲۱۹، بعض مشایخنا، علی، «اصول الفقه»، در حاشیه کشف الاسرار (نک: هم، علاءالدین بخاری).
و گاه صریح [۵۱]
پزودی، علی، ج۱، ص۲۵۴، «اصول الفقه»، در حاشیه کشف الاسرار (نک: هم، علاءالدین بخاری).
[۵۲]
پزودی، علی، ج۱، ص۳۰۶، «اصول الفقه»، در حاشیه کشف الاسرار (نک: هم، علاءالدین بخاری).
به نقد گرفته است. ۱۱ - ویژگیهای اصولالفقهدر حیطه انسجام، اصول پزودی یکی از ساختمندترین متون متقدم در اصول فقه حنفی است واین ویژگی آن، نه تنها از سوی عالمان حنفی، که از سوی عالمان دیگر چون ابنخلدون شناخته شده است. [۵۳]
علاءالدین بخاری، عبدالغزیز، ج۱، ص۳، کشفالاسرار، استانبول، ۱۳۰۸ق.
[۵۴]
ابنخلدون، مقدمة، ج۱، ص۴۵۶، بیروت، ۱۹۸۴م.
پزودی در مباحث فقهی و اصولی خود نیز همواره روی به انسجامدهی و طبقهبندی آورده، و نمونه آن، تقسیمات ظریفی است که دربارۀ اقسام « سنت » [۵۵]
پزودی، علی، ج۲، ص۳۵۱بب، «اصول الفقه»، در حاشیه کشف الاسرار (نک: هم، علاءالدین بخاری).
یا اقسام « اکراه » یاد کرده است. [۵۶]
ابننجیم، زین، ج۸، ص۸۰، البحرالرائق، بیروت، دارالمعرفه.
۱۲ - القاب پزودیطریقهای اصولی در فقه حنفی که پیش از پزودی پدید آمده، و توسط او سامان یافته بود، در منابع پسین به نام پزودی ثبت گردیده و از همینرو، از وی با تعابیری چون «استاذالائمة و صاحبالطریقةعلیٰ مذهب ابی حنیفة» [۵۷]
سمعانی، عبدالکریم، ج۱، ص۳۳۹، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
یاد میشد. گاه نیز از او به عنوان فرد اجلای «اصولیان» از حنفیه ، یاد شده است. [۵۹]
ابننجیم، زین، ج۱، ص۴۷، البحرالرائق، بیروت، دارالمعرفه.
۱۳ - مجتهد در مسائلپزودی در مذهب حنفی، در شمار «مجتهدان در مسائل» محسوب است که از آنان تنها اجتهاد در مسائلی انتظار میرود که از شخص ابوحنیفه قولی نیامده است. این مجتهدان کوشش برآن دارند تا براساس اصول تقریریافته مذهب ابوحنیفه و بسط قواعد آن، احکام بدون نص را استنباط نمایند و این راهی است که پزودی در آن گامی استوار نهاده است. آن اندازه که به روایت از ابوحنیفه مربوط میشود، پزودی در صورت تعدد روایت از وی، به ترجیح روایتی برخاسته، [۶۱]
ابننجیم، زین، ج۲، ص۹۳، البحرالرائق، بیروت، دارالمعرفه.
گاه خود روایتی خاص از ابوحنیفه نقل کرده، [۶۲]
ابنعابدین، محمدامین، ج۸، ص۱۹۷، ردالمحتارعلیالدر المختار، بیروت، ۱۳۸۶ق.
و گاه به ارزیابی دلالت روایات از وی پرداخته است. [۶۳]
ابننجیم، زین، ج۵، ص۱۴۶، البحرالرائق، بیروت، دارالمعرفه.
۱۴ - توجه به آرای شیبانیاقدام پزودی به شرح الجامع الصغیر، حکایت از توجه ویژۀ وی به آراء محمد بن حسن شیبانی دارد؛ وی در عین اینکه به ضبط روایات محمد اعتنا دارد، [۶۴]
ابنعابدین، محمدامین، ج۷، ص۳۵۰، ردالمحتارعلیالدر المختار، بیروت، ۱۳۸۶ق.
گاه نیز موضعی برخلاف محمد را ترجیح نهاده است. [۶۵]
ابننجیم، زین، ج۴، ص۱۵۷، البحرالرائق، بیروت، دارالمعرفه.
۱۵ - توجه به اجماعپزودی در مباحث اصولی خود، نسبت به اجماع توجهی ویژه مبذول داشته است. [۶۶]
پزودی، علی، ج۳، ص۲۲۶، «اصول الفقه»، در حاشیه کشف الاسرار (نک: هم، علاءالدین بخاری).
این توجه بازتاب خود را در مباحث فقهی او نیز نهاده است و زمینههای مختلف روی آورد به اجماع، افزون بر کارکرد اصلی اجماع به مثابه دلیل، از اجماع بر مجازی بودن کاربرد لفظ گرفته [۶۷]
ابننجیم، زین، ج۱، ص۴۷، البحرالرائق، بیروت، دارالمعرفه.
تا اجماع فقیهان بر صدور یک فتوا [۶۸]
ابننجیم، زین، ج۱، ص۱۳۳، البحرالرائق، بیروت، دارالمعرفه.
در مباحث او دیده میشود. ۱۶ - رقابت با شمسالائمه سرخسیپزودی به روزگار خود با شمسالائمه سرخسی (د ح۴۹۰ق/۱۰۹۷م)، عالم حنفی صاحب آثاری مشابه وی و دارای لقب همسان او، «فخرالاسلام»، [۶۹]
سرخسی، محمد، ج۲۵، ص۲، المبسوط، قاهره، مطبعةالاستقامه.
[۷۰]
سرخسی، محمد، ج۳۰، ص۲۸۷، المبسوط، قاهره، مطبعةالاستقامه.
در رقابت بوده که گاه در حکایات تاریخی رقابت آنان بازتابی تند داشته است. [۷۱]
ابننجیم، زین، ج۴، ص۱۵۳، البحرالرائق، بیروت، دارالمعرفه.
اشارهای به نظریه پزودی در باب دو حیثیتی بودن نسخ (تبدیل در حق مکلفین و بیان محض در حق شارع) و نقدی که نسبت بدان در الاصول سرخسی [۷۲]
سرخسی، محمد، ج۲، ص۵۴، الاصول، به کوشش ابوالوفا افغانی، حیدرآباددکن، ۱۳۷۲ق.
صورت گرفته، [۷۳]
پزودی، علی، ج۳، ص۱۵۶، «اصول الفقه»، در حاشیه کشف الاسرار (نک: هم، علاءالدین بخاری).
[۷۴]
علاءالدین بخاری، عبدالغزیز، ج۳، ص۱۱۸، کشفالاسرار، استانبول، ۱۳۰۸ق.
حکایت از آن دارد که سرخسی کتاب خود را در پاسخ به کتاب پزودی نوشته است. در موارد متعددی میتوان دید که سرخسی در تقسیمات و عبارت به شدت از نوشته پزودی متأثر بوده است. [۷۵]
پزودی، علی، ج۱، ص۱۲، «اصول الفقه»، در حاشیه کشف الاسرار (نک: هم، علاءالدین بخاری).
[۷۶]
سرخسی، محمد، ج۱، ص۱۰، الاصول، به کوشش ابوالوفا افغانی، حیدرآباددکن، ۱۳۷۲ق.
۱۷ - تقابل دیدگاه با سرخسیدر فروع گوناگون فقهی، بارها تقابل دیدگاههای این دو به چشم میخورد. [۷۷]
ابننجیم، زین، ج۶، ص۲۸۵، البحرالرائق، بیروت، دارالمعرفه.
[۷۸]
ابننجیم، زین، ج۷، ص۱۳۹، البحرالرائق، بیروت، دارالمعرفه.
[۷۹]
ابننجیم، زین، ج۷، ص۲۸۱، البحرالرائق، بیروت، دارالمعرفه.
[۸۰]
ابنعابدین، محمدامین، ج۷، ص۲۶۴، ردالمحتارعلیالدر المختار، بیروت، ۱۳۸۶ق.
[۸۱]
ابنهمام، محمد، ج۷، ص۲۵۴، شرح فتح القدیر، قاهره، ۱۳۱۹ق.
مقایسه الاصول سرخسی، با نوشته اصولی پزودی، حکایت از همراهی بسیار، و البته برخی تفاوتها دارد، اما چنین مینماید که مهمترین اختلافات آنان در زمینه اندیشه سیاسی و اجتماعی بوده است. این تقابلی است در اندیشه که سرخسی را به حبس و حصار افکنده، و پزودی را در کنار سلطان جای داده است. [۸۲]
سرخسی، محمد، ج۴، ص۱۹۲، المبسوط، قاهره، مطبعةالاستقامه.
[۸۳]
سرخسی، محمد، ج۷، ص۲۴۱، المبسوط، قاهره، مطبعةالاستقامه.
[۸۴]
سرخسی، محمد، ج۱، ص۹، الاصول، به کوشش ابوالوفا افغانی، حیدرآباددکن، ۱۳۷۲ق.
[۸۵]
ابننجیم، زین، ج۴، ص۱۵۳، البحرالرائق، بیروت، دارالمعرفه.
[۸۶]
عبدالقادر قرشی، الجواهر المضیئة، ج۱، ص۲۸، کراچی، کتابخانه میرمحمد.
۱۸ - آراءاز جمله این رأی او درخور توجه است که مالیاتهای حکومتی، اگرچه در اصل ظالمانه وضع شده باشند، در صورتی که عادلانه توزیع گردند، از حسنی ثانوی برخوردار خواهند بود؛ کسی که عهدهدار چنین توزیعی باشد، «مأجور» و « عدالت » او قابل تأیید خواهد بود. [۸۷]
ابننجیم، زین، ج۷، ص۹۶، البحرالرائق، بیروت، دارالمعرفه.
چنین مینماید که پزودی درباب قبول قضا از سوی حکومت نیز موضعی این چنین داشته است و از همین روست که در جای جای مباحث فقهی خود، همواره به امر قضا توجه داشته، و در جهت تقویت جایگاه قاضی کوشده است. در مواضع متعددی از فروع فقهی، آنگاه که همگنان پزودی به رهایی فرد خوانده به دادگاه گراییدهاند، پزودی همچون قاعدهای، تا حد ممکن به جانب « ضامن » شناختن وی گراییده است. [۸۸]
پزودی، علی، ج۷، ص۱۳۹، «اصول الفقه»، در حاشیه کشف الاسرار (نک: هم، علاءالدین بخاری).
[۸۹]
پزودی، علی، ج۷، ص۲۸۱، «اصول الفقه»، در حاشیه کشف الاسرار (نک: هم، علاءالدین بخاری).
[۹۰]
پزودی، علی، ج۸، ص۲۴۶، «اصول الفقه»، در حاشیه کشف الاسرار (نک: هم، علاءالدین بخاری).
[۹۱]
ابنعابدین، محمدامین، ج۵، ص۶۸۰، ردالمحتارعلیالدر المختار، بیروت، ۱۳۸۶ق.
[۹۲]
ابنعابدین، محمدامین، ج۸، ص۳۹۴، ردالمحتارعلیالدر المختار، بیروت، ۱۳۸۶ق.
در پارهای از موارد که فقها کوشیدهاند تا گزینش میان دو حالت را پیشاپیش به صورت نظری نهایی سازند، پزودی سزاوار دانسته است که امر گزینش به قاضی واگذار گردد تا بسته به شرایط و آنچه مصلحت بیند، به یکی از دو حالت حکم نماید. [۹۳]
ابنعابدین، محمدامین، ج۷، ص۴۶۰، ردالمحتارعلیالدر المختار، بیروت، ۱۳۸۶ق.
او برای کارآمد ساختن بیشتر دادگاه در رسیدگی به دعاوی، به قابل قبول بودن شهادت بر اموری باطنی چون «همراه بودن فعلی با شهوت » گراییده، در حالی که این امر با مخالفت غالب فقیهان دیگر مواجه بوده است. [۹۴]
ابننجیم، زین، ج۳، ص۱۰۷، البحرالرائق، بیروت، دارالمعرفه.
او حتیٰ با نگاهی واقعگرایانه نسبت به نقاط ضعف دستگاه دادرسی در عصر خود، برای حمایت از دستگاه قضایی، حکم قاضی را در هر حال نافذ داشته، و با وجود تقبیحی که نسبت به رشوه روا داشته، دریافت رشوه را مانع از نفوذ حکم قاضی ندانسته است. [۹۵]
ابنهمام، محمد، ج۷، ص۲۵۴، شرح فتح القدیر، قاهره، ۱۳۱۹ق.
پزودی با تکیه بر موضع فقه حنفی در خصوص جایگاه عرف، نسبت به استقراء عرف عمومی یا آنچه «عرفالناس» نامیده، اهتمامی ویژه داشته است؛ وی در مواردی صریحاً یاد کرده که قادر به استقراء واضحی از عرف نبوده، [۹۶]
ابننجیم، زین، ج۴، ص۳۱۹، البحرالرائق، بیروت، دارالمعرفه.
[۹۷]
ابنعابدین، محمدامین، ج۳، ص۴۳۵، ردالمحتارعلیالدر المختار، بیروت، ۱۳۸۶ق.
و در چنین مواردی، گاه از باب رعایت احتیاط، به عرف منقول از متقدمین روی آورده است. [۹۸]
ابنعابدین، محمدامین، ج۳، ص۷۳۳، ردالمحتارعلیالدر المختار، بیروت، ۱۳۸۶ق.
۱۹ - اساتیدپزودی در کتاب «اصول الفقه» بجز پیشوایان نخستین حنفی، به ندرت از رجال مذهب یادی کرده است. از اندک موارد میتوان به یادکرد صریح از قاضی شهید ابونصر محسنبناحمد مروزی [۹۹]
پزودی، علی، ج۱، ص۲۹۴، «اصول الفقه»، در حاشیه کشف الاسرار (نک: هم، علاءالدین بخاری).
[۱۰۰]
علاءالدین بخاری، عبدالغزیز، ج۱، ص۲۹۴، کشفالاسرار، استانبول، ۱۳۰۸ق.
و یادکرد تلویحی از ابوزید دبوسی (د۴۳۰یا ۴۳۲ق) [۱۰۱]
پزودی، علی، ج۴، ص۲۴۵، «اصول الفقه»، در حاشیه کشف الاسرار (نک: هم، علاءالدین بخاری).
[۱۰۲]
علاءالدین بخاری، عبدالغزیز، ج۴، ص۲۴۵، کشفالاسرار، استانبول، ۱۳۰۸ق.
اشاره کرد که هر دو از نظر زمانی میتوانند در شمار استادان پزودی بوده باشند. ۲۰ - اهمیت آرای فقهی پزودیآراء فقهی پزودی در آثار پسین فقه حنفی از اهمیت برخوردار بوده است، چنانکه مرغینانی در کتاب مهم الهدایة، دو فتوای مهم او در باب کفالت و ودیعه را نقل کرده است. [۱۰۳]
مرغینانی، علی، ج۳، ص۹۶، الهدایة، بیروت، المکتبةالاسلامیه.
[۱۰۴]
مرغینانی، علی، ج۳، ص۲۱۹، الهدایة، بیروت، المکتبةالاسلامیه. ابننجیم، زین، ج۱، ص۹۸، البحرالرائق، بیروت، دارالمعرفه.
[۱۰۵]
ابننجیم، زین، ج۱، ص۱۳۳، البحرالرائق، بیروت، دارالمعرفه.
[۱۰۶]
ابنعابدین، محمدامین، ج۲، ص۲۶۱، ردالمحتارعلیالدر المختار، بیروت، ۱۳۸۶ق.
[۱۰۷]
ابنعابدین، محمدامین، ج۳، ص۴۳۵، ردالمحتارعلیالدر المختار، بیروت، ۱۳۸۶ق.
۲۱ - علت ملقب شدن به ابوالعسربرخی از متأخران گفتهاند ک پزودی در آثارش، گرایش به دشوارگویی داشت و از همین روی، در مقایسه با برادرش ابوالیسر، لقب ابوالعسر گرفت است [۱۰۸]
طاشکوپریزاده، احمد، ج۲، ص۱۶۵، مفتاحالسعادة، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
این لقب اگرچه بر نوعی تقابل مقایسه میان دو برادر دلالت دارد، اما کتاب «اصول الفقه» که از نظریترین نوشتههای اوست، از چنین دشوارگویی برکنار مانده است (برای نمونههای تقابل دو برادر، نک. [۱۱۰]
ابننجیم، زین، ج۶، ص۲۵۹-۲۶۰، البحرالرائق، بیروت، دارالمعرفه.
[۱۱۱]
ابنهمام، محمد، ج۷، ص۲۲۲، شرح فتح القدیر، قاهره، ۱۳۱۹ق.
۲۲ - آثار۲۲.۱ - کنزالوصولکنزالوصول الیٰ معرفةالاصول یا «اصول الفقه»، چاپ همراه با کشفالاسرار علاءالدین بخاری ، تخریج احادیث متن توسط ابن قطلوبغا . [۱۱۲]
ابن قطلوبغا، قاسم، ج۱، ص۲۰۶، تاج التراجم، به کوشش محمدخیررمضان یوسف، دمشق، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۲م.
تاجالشریعه محبوبی در التنقیح میان مضامین این کتاب پزودی و مختصر اصولی ابنحاجب جمع کرده، و ابن ساعاتی در بدیعالنظام مباحث اصولی آمدی را با پزودی گرد آورده، و خود آن را شرح کرده است. [۱۱۳]
عبدالقادر قرشی، الجواهر المضیئة، ج۱، ص۳۶۵، کراچی، کتابخانه میرمحمد.
۲۲.۲ - شرح الفقه الاکبرشرح الفقه الاکبر، که ظاهراً شرحی است بر الفقه الاکبر (۲) منسوب به ابوحنیفه . [۱۱۴]
عبدالقادر قرشی، الجواهر المضیئة، ج۱، ص۳۶۵، کراچی، کتابخانه میرمحمد.
این اثر براساس نسخ آن به پزودی انتساب یافته، و در منابع متقدم نامی از آن نیامده است. علاءالدین بخاری نیز، آنگاه که به بررسی سخنان پزودی دربارۀ مضمون الفقه الاکبر پرداخته، چنین شرحی را نمیشناخته است. [۱۱۵]
علاءالدین بخاری، عبدالغزیز، ج۱، ص۸، کشفالاسرار، استانبول، ۱۳۰۸ق.
باید توجه داشت که اشارات گذرای پزودی به مضامین کتاب الفقه الاکبر، ناظر به تحریر قدیم الفقه الاکبر است، [۱۱۶]
علاءالدین بخاری، عبدالغزیز، ج۱، ص۷-۸، کشفالاسرار، استانبول، ۱۳۰۸ق.
[۱۱۷]
«الفقهالاکبر (۱)»، سراسر متن، منسوب به ابوحنیفه، همراه «شرحالفقهالاکبر».
در حالی که برخی از این فقرات یاد شده در تحریر جدید الفقه الاکبر [۱۱۸]
الفقهالاکبر (۲)، منسوب به ابوحنیفه، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
دیده نمیشود. [۱۱۹]
علاءالدین بخاری، عبدالغزیز، ج۱، ص۷-۸، کشفالاسرار، استانبول، ۱۳۰۸ق.
این شرح به کوشش استنلی آلدرلی۱ در ۱۸۶۲م در لندن به چاپ رسیده است. همچنین ابوالمنتهیٰ مغنیساوی بر این اثر حاشیه نگاشته که ضمن الرسائل السبعة فی العقائد، در حیدرآباددکن (۱۴۰۰ق) به چاپ رسیده است. ۲۲.۳ - شرح الجامع الصغیرشرح الجامع الصغیر، شرحی است بر کتاب محمد بنحسن شیبانی در فقه حنفی [۱۲۰]
عبدالقادر قرشی، الجواهر المضیئة، ج۱، ص۳۶۵، کراچی، کتابخانه میرمحمد.
[۱۲۱]
ابوطاهر سمرقندی، سمریه، ج۱، ص۷۰، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۴۳ش.
که برخی نسخ آن به ویرایش صدر شهید به دست رسیده، و نسخ خطی پرشماری از آن در کتابخانههای هند تا مصر برجای مانده است. احتمالاً آنچه با عنوان شرح الجامع الصحیح بخاری یاد شده، [۱۲۲]
بغدادی، هدیه، ج۱، ص۶۹۳.
اشارهای نادرست به همین اثر است. ۲۲.۴ - زلة القاریزلةالقاری، که در منابع کهن نامی از آن نیست. نسخه خطی آن در کتابخانه کوپریلی معرفی شده، [۱۲۳]
کوپریلی، خطی، ج۳، ص۶.
و احتمال یگانگی آن با نسخهای میرود که در دارالکتب مصر با عنوان رسالة فی قراءة المصلی و مایتعلق بها معرفی شده است. [۱۲۴]
خدیویه، فهرست، ج۳، ص۱۱۴.
از یادکردی در رساله سمریه برمیآید که پزودی نسبت به مسئله قرائت صحیح قرآن ، حساس بوده است. [۱۲۵]
ابوطاهر سمرقندی، سمریه، ج۱، ص۷۲، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۴۳ش.
۲۲.۵ - المبسوطالمبسوط، در فتاوی و فروع فقه حنفی ، در ۱۱ جلد [۱۲۶]
عبدالقادر قرشی، الجواهر المضیئة، ج۱، ص۳۶۵، کراچی، کتابخانه میرمحمد.
[۱۲۷]
ابوطاهر سمرقندی، سمریه، ج۱، ص۷۰، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۴۳ش.
که در نسخهای خطی از آن در کتابخانه ولیالدین افندی استانبول موجود است. [۱۲۸]
ج۴، ص۳۲۸، ج۱، ص۸۱ زرکلی، دفتر کتبخانه ولیالدین، استانبول، ۱۳۰۴ق.
۲۲.۶ - آثار یافت نشدهاز آثار یافت نشدۀ او شرح الجامع الکبیر اثر محمدبنحسن شیبانی [۱۲۹]
عبدالقادر قرشی، الجواهر المضیئة، ج۱، ص۳۶۵، کراچی، کتابخانه میرمحمد.
[۱۳۰]
حاجی خلیفه، کشف، ج۱، ص۵۷۰.
غناءالفقهاء [۱۳۱]
ابننجیم، زین، ج۶، ص۱۳۶، البحرالرائق، بیروت، دارالمعرفه.
و تنبیهالاعلام با ابهام در موضوع [۱۳۲]
صفدی، خلیل، ج۲۱، ص۴۳۰، الوافی بالوفیات، به کوشش محمد حجیری، ویسبادن/اشتوتگارت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
در منابع معتبر یاد شده است. اما برخی عنوانها که تنها در منابع سدههای ۱۳ و ۱۴ق آمده، از جمله تفسیر کشفالاستار در ۱۲۰ جزء، با تردید جدی در انتساب روبه روست. [۱۳۳]
لکهنوی، محمدعبدالحی، ج۱، ص۱۲۴، الفوائدالبهیة، به کوشش بدرالدین نعسانی، قاهره، ۱۳۲۴ق/۱۹۰۶م.
[۱۳۴]
ادرنوی، احمد، ج۱، ص۴۲۷، طبقات المفسرین، به کوشش سلیمان بنصالحخزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
[۱۳۵]
بغدادی، ایضاح، ج۲، ص۳۴.
[۱۳۶]
بغدادی، هدیه، ج۱، ص۶۹۳.
۲۳ - فهرست منابع(۱) ابنخلدون، مقدمة، بیروت، ۱۹۸۴م. (۲) ابنعابدین، محمدامین، ردالمحتارعلیالدر المختار، بیروت، ۱۳۸۶ق. (۳) ابن قطلوبغا، قاسم، تاج التراجم، به کوشش محمدخیررمضان یوسف، دمشق، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۲م. (۴) ابنماکولا، علی، الاکمال، بیروت، ۱۴۱۱ق. (۵) ابننجیم، زین، البحرالرائق، بیروت، دارالمعرفه. (۶) ابنهمام، محمد، شرح فتح القدیر، قاهره، ۱۳۱۹ق. (۷) ابوطاهر سمرقندی، سمریه، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۴۳ش. (۸) ادرنوی، احمد، طبقات المفسرین، به کوشش سلیمان بنصالحخزی، مدینه، ۱۹۹۷م. (۹) بغدادی، ایضاح. (۱۰) بغدادی، هدیه. (۱۱) پزودی، علی، «اصول الفقه»، در حاشیه کشف الاسرار (نک: هم، علاءالدین بخاری). (۱۲) حاجی خلیفه، کشف. (۱۳) خدیویه، فهرست. (۱۴) دفتر کتبخانه ولیالدین، استانبول، ۱۳۰۴ق. (۱۵) ذهبی، محمد، سیراعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م. (۱۶) زرکلی، اعلام. (۱۷) سرخسی، محمد، الاصول، به کوشش ابوالوفا افغانی، حیدرآباددکن، ۱۳۷۲ق. (۱۸) سرخسی، محمد، المبسوط، قاهره، مطبعةالاستقامه. (۱۹) سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م. (۲۰) «شرح الفقه الاکبر»، منسوب به ابومنصور ماتریدی، همراه الرسائل السبعة فی العقائد، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. (۲۱) صدیق حسنخان، ابجدالعلوم، به کوشش عبدالجبار زکار، بیروت، ۱۹۷۸م. (۲۲) صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش محمد حجیری، ویسبادن/اشتوتگارت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م. (۲۳) طاشکوپریزاده، احمد، مفتاحالسعادة، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. (۲۴) عبدالقادر قرشی، الجواهر المضیئة، کراچی، کتابخانه میرمحمد. (۲۵) علاءالدین بخاری، عبدالغزیز، کشفالاسرار، استانبول، ۱۳۰۸ق. (۲۶) «الفقهالاکبر (۱)»، منسوب به ابوحنیفه، همراه «شرحالفقهالاکبر». (۲۷) الفقهالاکبر (۲)، منسوب به ابوحنیفه، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده. (۲۸) کاسانی، ابوبکر، بدائعالصنائع، بیروت، ۱۹۸۲م. (۲۹) کوپریلی، خطی. (۳۰) لکهنوی، محمدعبدالحی، الفوائدالبهیة، به کوشش بدرالدین نعسانی، قاهره، ۱۳۲۴ق/۱۹۰۶م. (۳۱) مرداوی، علی، الانصاف، به کوشش محمدحامدفقی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م. (۳۲) مرغینانی، علی، الهدایة، بیروت، المکتبةالاسلامیه. (۳۳) نسفی، عمر، القند فی ذکر علماء سمرقندی، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۸ش. (۳۴) یاقوت، بلدان. ۲۴ - پانویس
۲۵ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «پزدوی»، ج۱۳، شماره۵۵۲۲. |